




جنگ سرد در ایران
کاوه بیات
ایران، که در بسیاری از ادوار تاریخ دیرپای خود در مقام یکی از قدرتهای بزرگ جهانی یا منطقهای - در رقابت با دیگر قدرتهای همجوار - معمولاً از وجود حوزههایی حائل بین خود و قدرت رقیب برخوردار بوده، با ازدستدادن اقتدار و موقعیت پیشین و برآمدن مجموعهای از قدرتهای جدید در همسایگیاش، از اواخر قرن هجدهم، بهتدریج به یک حوزۀ حائل تبدیل شد؛ حوزهای حائل بین روسیه و بریتانیا در خلال رقابت موسوم به «بازی بزرگ»، در خلال قرن نوزدهم و سالهای اول قرن بعدی و تداوم این وضعیت پس از یک وقفۀ چندساله بهصورت ادامۀ رقابت پیشین میان بریتانیا و اینک روسیه بلشویکی، با تفاوتهایی چند، در فاصلۀ سالهای بین دو جنگ جهانی اول و دوم. یکی از تفاوتهای این دوره از رقابتهای بریتانیا و روسیۀ شوروی، در سالهای بین دو جنگ با دورۀ پیشین)بازی بزرگ)، وجه خفته و غیرفعال آن بود؛ روسیۀ شوروی در سالهای بین دو جنگ جهانی اول و دوم در تلاش تثبیت وضعیت داخلی نظام جدید، در مقایسه با ادوار قبلی، تحرک خارجی چندانی نداشت؛ اگرچه در سالهای اول پیروزی، بلشویکها، برای مدتی، در تلاش صدور انقلاب جهانی، سیاست توسعه طلبانهای در قبال ایران اتخاذ کرد و حتی در یک مرحله برای برپایی انقلاب در حوزههای شمالی ایران یک قوای نظامی نیز بدانجا اعزام کرد، ولی همانگونه که اشاره شد به دلیل ضرورت عاجل تثبیت دستاوردهای اولیۀ انقلاب بلشویکی و تحکیم قدرت نظام جدید در حوزۀ تحت تسلط مسکو، برای یک دورۀ بیستساله از صدور انقلاب، بدان صورت اولیه و نظامی دست شُست و کموبیش آرام گرفت. تنها پس از پیشامد جنگ جهانی دوم و بهویژه پس از قطعیشدن پیروزی نظامی بر آلمان بود که یک دور جدید از سعی و تلاش برای صدور انقلاب بلشویکی آغاز شد .از این دورۀ جدید، که حدود نیمقرن بهطول انجامید، بهعنوان «جنگ سرد» یاد میشود.

سرمقاله
هویار اسدیان
طبل مجلۀ گفتن است، مجلۀ صداکردن، مجلۀ خطاب. طبل صدای بلند است، بدون اطوار و دستتکاندادنهای توی مهمانی، بدون اشارههای پنهانی، بدون کنایه. طبل انکار چیزی نیست، شرح چیزهاست. مشروح چیزهایی که قبلاً خلاصه شده، دانسته فرض شده و همه تصور میکنند همهچیز را دربارهاش میدانند. طبل شوق دانستن است و گفتن؛ گفتن بدون لکنت و بدون پنهانکاری.
حافظ میگوید:
«دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم بهْ آنکه بر در میخانه برکشم علمی»
این بیت بهترین توصیف است از راه و روش طبل که نمیتوان واقعیتهای آشکار را در لایههای مصلحتاندیشی یا مآلاندیشی پنهان کرد و یا صدا را چنان کمکرد تا دیگری نشنود و نرنجد. البته طبل آداب گفتوگو را میداند و به آن اعتقاد دارد، اما با صدای بلند سخن میگوید.
سردبیر مهمان
مهسا طهرانی
هنر و اجتماع رابطۀ تنگاتنگی باهم دارند. بستر شکلگیری هنر همان زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و سیاستگذاریهای فرهنگی یک جامعه است. هنر تفنن و مفر جامعه نیست، اگرچه به ظاهر تلاش مستقلی داشته اما به طور حتم از شرایطی که در آن خلق میشود تأثیر میپذیرد.
آنچه در دورههای تاریخ هنر دیده میشود بازتاب تبلیغات روشمند و یا شرایط اجتماعی دورانش است. هنر ایران نیز – به ویژه در دوران معاصر- به دلیل شرایط ناپایدار اجتماعی شاهد تغییرات فراوان و ناپیوستگی دائم است.
