محمدحسین میربابا

تحلیلی بر فراشد فیگورهای قهرمانی

قهرمان چگونه به فیگور تبدیل می‌شود؟

تحلیلی بر فراشد فیگورهای قهرمانی

«روایت» یکی از پدیده‌های مهمی است که هم‌پای تاریخ بشر در فرهنگ‌ها و زبان‌ها و زمان‌های مختلف حضور داشته است. این حضور حتی از هم‌پایی فراتر رفته است، به‌طوری‌ که «روایت» در کار ساخت تاریخ و فرهنگ نقش اصلی را داشته و دارد. به‌نوعی، ما، در مواجهه با گذشته و تاریخ و در نسبت با اکنون و آینده، در حال روایت کردن یا گوش سپردن به روایت‌های مختلفیم. یکی از عناصر اصلی روایت، که به‌درازنای تاریخ بشر زنده و پویا بوده، «قهرمان» است. در این سیر تاریخی، هرچه بیشتر بکاویم و به عقب برویم، نقش قهرمان در ساختِ روایت پررنگ‌تر خواهد بود. به‌گونه‌ای، قهرمان موتور محرک روایت در تاریخ قلمداد می‌شود.

مفهوم «تاریخ» با مفهوم «روایت» همراه و هم‌بسته است. از این نظر، برای مواجههٔ درست با تاریخ، همراه با شناخت واقعیت‌های تاریخی، باید به علم روایت و ظرائف آن نیز آگاه بود، چراکه هر روایتی لزوماً وفاداری تام و تمام به واقعیت نیست. به‌طور ویژه، آنجا که تاریخْ میانجیِ روایت قرار می‌گیرد، امکان دخل و تصرف و داستان‌پردازی بر اساس وقایع تاریخی وجود دارد. در اینجا، با دو میانجیِ متفاوت طرفیم که هرکدام در نسبت با دیگری جهت نگاه به واقعیت را تغییر می‌دهند: اگر تاریخ میانجی روایتگری باشد، عناصر دخیل در روایت به مداخله در واقعیت تاریخی دست می‌زنند و از دل این جریانْ نسبت واقعیت و تاریخ دستخوش تغییر خواهد شد. در ساحتی که تأسی به وقایع و اتفاقات به‌منظور کشف حقایق تاریخی مدنظر باشد، این روایت است که میانجیِ تاریخ می‌شود و نیرویی برای حرکت موتور تاریخ به‌شمار می‌رود که عناصر سازندهٔ آن به‌صورت گزینشی در خدمت تاریخ خواهند بود. اینجا «تخیل» ـ که یکی از مهم‌ترین عناصر سازندهٔ روایت است ـ در کار نقل تاریخ نخواهد بود، چراکه واقعیت به‌مثابه اتفاق عینی در زمان و مکان مشخص مدنظر است، و امکان دخل و تصرف در آن کاهش می‌یابد. اما، در مواقعی، تاریخْ «میانجیِ» روایت است؛ یعنی روایتگری اصل و مبناست و تاریخ یکی از ابزارهایی است که روایت را پیش میبرد و در نتیجه تنها در نقش میانجیِ پیشبرنده ظاهر می‌شود. در اینجا، صحت و سقم وقایع در نسبت با واقعیت در درجهٔ دوم اهمیت قرار دارد. در اینجا، تخیل نقشی سازنده در روایتگری خواهد داشت.

با توجه به اهمیت «قهرمان»، بهعنوان یکی از موتورهای حرکت تاریخ از گذشته تا حال و آینده، ساخت قهرمان در نسبت با کارکردِ تخیل اهمیت می‌یابد. در این میان، دو گونه قهرمان خواهیم داشت: یکی قهرمانی که از دل واقعیتهای تاریخی سر برآورده و در زمان و مکان مشخص زیست کرده و تأثیر عملکرد او در تاریخ زیستش امکان تسری به آینده را میدهد. در این میان، به الگویی برای آیندگان در همهٔ زمانهای درپیش تبدیل میشود و عملکرد او همواره مورد مثال قرار می‌گیرد و حتی به معیاری برای رفتارهای نمادین در جوامع مختلف در طول تاریخهای متفاوت تبدیل میشود (مانند قهرمانان تاریخی که بیشتر در شمایل سرداران و پادشاهان از یک طرف و نیروهای علیه وضعیت حاکم در برههٔ تاریخی خاص از طرف دیگر ظاهر میشوند). این قهرمانان در دورهٔ خاص و مشخص تاریخی زیست کرده و روایتهای منتسب به آنها برگرفته از افعال و اعمال واقعیشان است. دستهٔ دیگر برگرفته از تخیل عام در دورههای مختلف تاریخی‌اند. این دستهٔ دوم عمدتاً قهرمانانی هستند که در باورهای باستانی و اسطورهای اقوام و ملل گوناگون ریشه دارند. تولد و حیات این دسته از قهرمانان به زمانهای دور و باورهای اسطورهای اقوام و ملل باستان بازمیگردد. روایتها و داستانهای اسطورهای به زندگی و اعمال این دسته از قهرمانان میپردازد. قهرمانهای اسطورهای ریشه در واقعیت ندارند، بلکه برگرفته از تخیل و باورهای قومی و میهنی اقوام و ملل دوران باستان‌اند. با این تقسیمبندی، چگونه میتوان از گسست میان این دو گونهٔ قهرمان به پیوستگی میان آنها رسید؟ به‌بیان دیگر، آیا امکان اثرگذاری قهرمان اسطورهای بر قهرمان واقعی وجود دارد؟ این پرسش را به اشکال مختلف میتوان مطرح کرد. مثلاً اینکه آیا میتوان به دستگاهی یکدست برای تعریف قهرمان در پیوستار تاریخی دست یافت؟ یعنی تمام روایتهای مبتنی بر قهرمان را در قالبهای مشخصی دید که در آن هم شاهد مسیر تکوین قهرمان در طول تاریخ بود و هم بتوان ارتباطی ارگانیک و پیوسته میان این دو گونهٔ بهظاهر جدا از قهرمان از گذشتههای دور و باستانی تا به امروز برقرار کرد؟ این پرسشها ما را به پرسشی کلیتر سوق میدهند: روایتهای قهرمانان طی تاریخ چگونه به شکلگیری فیگور قهرمان کمک کردهاند؟

برای این منظور، ابتدا باید تعریفی مشخص از فیگور داشته باشیم. فیگور در معنای لغوی به ژست و حالتهای بدن در شرایط نمادین اتلاق میشود که معنایی را تولید می‌کنند و بدن را در وضعیتی به نمایش میگذارند که حامل معناست، به‌طوری که مخاطب با نگریستن به آن تصویری نمادین از بدن را در ذهنش به‌ثبت برساند. در اینجا، با دو مفهوم نماد و معنا طرفیم. پس، بدن در تمام حالتهای روزمره و کنش و واکنشهای معمول به سطح فیگور نمیرسد، بلکه آنجایی به فیگور تبدیل می

 

دسترسی برخی از متون مقالات وب سایت مجله طبل تنها به مشترکان دیجیتال آن ارایه می‌گردد. شما می‌توانید به یکی از روش‌های زیر به مطالب مجله دسترسی داشته باشید:

  • دسترسی به متن مقالات این وب سایت  با دریافت حق عضویت صورت می‌گیرد و مجله طبل هزینه‌ای برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمی‌کند.
  • حق عضویت دریافتی صرف حمایت از مجله ، نویسندگان ، مترجمان و تکمیل و توسعه وب سایت می‌شود.
  • پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانه‌های چاپی و دیجیتال را به کاربر نمی‌دهد.

به اشتراک بگذارید:

اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

دیگر مقالاتی که شاید دوست داشته باشید