فهرست این شماره


طبل شماره 19 | مرگ قهرمان (ب)


فصل دوم | شمارۀ 19
192 صفحه
اسفند 1403


سرمقاله

قهرمان، این چهرۀ اسطوره‌ای، ادبی و فرهنگی، همواره نقشی محوری در روایت‌های بشری و تغییر آن ایفا کرده است. اما آیا قهرمانان همانی هستند که در ظاهر به نظر می‌رسند؟ آیا مرگ قهرمان، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ملاحظات روایت، حامل معنایی ازلی و تغییرناپذیر است یا اینکه هر دوی این مفاهیم، برساخته‌هایی هستند که در بستر تاریخ و جامعه شکل گرفته‌اند؟ آیا قهرمان و مرگ او همچنان معنای خود را در جوامع امروزی حفظ کرده‌اند؟ چگونه می‌توان روایت‌های جدیدی از قهرمان و مرگ او ایجاد کرد تا از کلیشه‌های قدیمی فاصله بگیرد؟ آیا جوامع آینده به قهرمان و مرگ او به‌عنوان ابزار ساخت معنا نیاز خواهند داشت یا این مفاهیم به‌تدریج کمرنگ خواهند شد؟

مرگ قهرمان، چه در قامت ایثار جان برای نجات دیگران و چه در شمایلی تراژیک که قربانی تقدیر محتوم می‌شود، از دیرینه‌ترین مضامین هنر و ادبیات است. در شاهنامه، مرگ سهرابْ تراژدی خیانت و تقدیر را به نمایش می‌گذارد. در اسطوره‌های یونان، مرگ آشیل با تمام جاودانگی‌اش، نقطۀ آسیب‌پذیری انسان را نشان می‌دهد. در دوران مدرن، نویسندگانی چون داستایفسکی، کامو و یالوم مرگ قهرمان را از روایتی اسطوره‌ای به پرسشی فلسفی دربارۀ هستی کشانده‌اند. قهرمان در تاریخ بشر همواره نقشی نمادین ایفا کرده است. او نمایندۀ خیر در برابر شر، نظم در برابر هرج‌ومرج و ایثار در برابر خودخواهی بوده است.

از منظر برساخت‌گرایی اجتماعی،[۱] این چهرۀ نمادین حاصلی است از تعاملات فرهنگی و تاریخی. قهرمان همان چیزی است که جامعه نیاز دارد او باشد، شخصیتی که ارزش‌های جمعی را تثبیت و ایدئولوژی‌ها را مشروعیت می‌بخشد. مرگ او نیز می‌تواند در ابعاد مختلفی نمایان شود: مرگ جسمانی، مرگ روان‌شناختی، مرگ اجتماعی و مرگ نمادین.

ادامه سرمقاله

۲۴۰.۰۰۰ تومان

طبل شماره 19 | مرگ قهرمان (ب)
۲۴۰.۰۰۰ تومان