قهرمان با ما چگونه ارتباط برقرار میکند، او چگونه خود را به ما میشناساند، پل ارتباطیاش با ما چیست؟ این پرسشها آسان به نظر میآیند و لابد پاسخهای ساده و صریحیای هم دارند: گفتار و کردارش، کنش و واکنشش، تصمیم و اتخاذش. اما بهراستی در هریک از این پاسخهای ساده، هزارتویی از پیچیدگیها و ابهامات نهفته نیست؟! پیچیدگیها و ابهاماتی که باید به حد توان کاویده شود و سرنخ هریک از آنها به دست آید. هرچند ممکن است پاسخ تماموکمال به دست نیاید، ولی «به راه بادیه رفتن بِه از نشستن باطل»[۱] که اگر مراد حاصل نشد، اقلاً به قدر وسع و توش و توانمان کوشیده و دریافته باشیم.
بخشی از ارتباط ما با قهرمانان از طریق آوا و بانگی است که یا خود پدید میآورند یا از زبان آنها و بهجای آنها برایشان پدید آورده میشود. گفتار، کلام، سخن و صدای قهرمان بهمثابۀ آوایی است که او میخواند یا بانگی است که او سر میدهد. «آوا و بانگ قهرمان» پاسخ به همان پرسشهای آسان نخستین است.
قهرمانان از طریق آوا و بانگی که تولید میکنند خود را به ما میشناسانند. فرازوفرودشان، انتخاب کلمات، چگونگی بیان جملاتشان و لحنی که به کار میبرند، زبان جد و طنز و احیاناً هجو و هزلشان، همه، گویا و بیانگر آنچه است که آنان بودهاند، هستند و خواهند بود. درواقع «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد»[۲]. رجزی که قهرمانپهلوانی سر میدهد، شعری که عاشققهرمانی میسراید، ترانه یا موسیقیای که هنرمندقهرمانی میسازد، خطابهای که قهرمان ملی یا مذهبی آن را وعظ میکند و در بلندگوها، بر حضار میخواند، دیالوگی که قهرمان فیلم یا نمایشی بیان میکند، همهوهمه آوا و بانگی است که قهرمان را میشناسانند و به جهان معرفی میکنند.
ادامه سرمقاله