بایگانی هنر تصویری
نازیسم و فاشیزم: مولد قهرمانان سوخته، ولی بی تاریخ مصرف
در ۱۹۲۷، اولین بارقه‌های ظهور قهرمانانی با تفکرات آدولف هیتلر بر پردۀ سینماهای آلمان شکل گرفت و این روند تا سال ۱۹۴۴ ادامه یافت. هرچند تا به‌قدرت رسیدن هیتلر هنوز چهار سال زمان باقی بود، ولی تفکرات و تئوری‌های هیتلر برای عده‌ای از فیلمسازان آلمانی بسیار مورد توجه بود، حتی قبل از قبضه کردن قدرت. اما در میان تنش‌های پی‌‌در‌پی سیاسی پس از جنگ بزرگ اول چگونه سینما در آخر طعمۀ نازیسم شد و چگونه قهرمانانش توانستند دورۀ شکوهمند مکتب اکسپرسیونیسم را کنار بزنند و جایگزین یکی از مهم‌ترین مکاتب سینمایی شوند؟ ذکر این نکته نیز ضروری است که لزوماً تمام تولیدات دورۀ سینمای نازی‌ها آثار پیش‌پاافتاده و بی‌ثمری نبودند. در این نوشتۀ کوتاه، می‌کوشم به قهرمانانی بپردازم که حتی تا به امروز هم اکران عمومی آنها ـ به‌ملاحظهٔ تأثیر دهشتناک روانی‌شان بر مخاطب ـ ممنوع اعلام شده است.
تحوّل فیگور قهرمان در سینمای جنگ دهۀ 60 ایران
هومی بابا در آغاز اثر دوران‌ساز خود با عنوان موقعیت فرهنگ به نکته‌ای کلیدی در باب تفاوت میان «پسا» و «ورا» اشاره می‌کند. او، با اشاره به زمان نگارش این کتاب، یعنی دهۀ آخر قرن بیستم، آن را عصر «پسا»ها یا «پُست»ها می‌نامد که خود را در قامت پسامُدرن، پسااستعماری، پسافمینیسم و... متجلی کرده است. او سپس تأکید می‌کند که رفتن ورای دورانی خاص یا مکتب فکری مشخصی نه به‌معنای [گشودنِ تام و تمامِ] «افقی نوست و نه پشت سر گذاشتنِ گذشته»، بلکه ما همواره «خود را در لحظات گذر می‌یابیم، جایی که فضا و زمان در هم می‌آمیزند تا فیگورهای پیچیده‌ای تفاوت و این‌همانی، گذشته و حال، درون و برون، [و درنهایت] شمول و طرد بسازند.» به‌همین قرار، وقتی از سینمای جنگ ایران پساانقلابی سخن به‌میان می‌آوریم، از دورانی به‌تمامی گسسته از گذشتۀ آن سخن نمی‌گوییم.
نگاهی به بدن آرمانی مردانه در نقاشی امروز ایران
دیباچه در گروه‌های کوچک و بزرگ اجتماعی، شکل ویژه‌ای از بدن، حالاتی از ایستادن و راه رفتن، به‌همراه شیوه‌هایی از لباس پوشیدن و زیور بستن، هویت یک فرد را در جامعه‌اش متمایز و برجسته می‌سازد: نوعی از تخیل بدن ـ به‌تعبیر دیوید لو برتون ـ که به‌تمامی پهنۀ حضور اجتماعی شخص را دربرمی‌گیرد. انتخاب این ویژگی‌ها برای چگونگی نمایش بدن نه‌تنها ابزاری برای تبیین جایگاه جمعی آن فرد، بلکه سازندۀ هویت او با تمام تعابیر و معانی در بیان بدنیِ خاصِ خود او می‌شود.
نگاهی به چند مورد از تصویر قهرمان در هنرهای تجسمی معاصر ایران (بخش دوم)
در بررسی نقاشی معاصر ایران، درمی‌یابیم برخی از آثار با زمینۀ قهرمان، متمایل به هنر عامه‌پسند، کیچ و پاپ‌آرت است. برخی از این آثار با تلفیق نقش قهرمانان ایرانی و نمادهای مصرفی فرهنگ غرب پدید آمده‌اند. اگرچه هنرمندان این آثار معمولاً به ابعاد روان‌کاوانه یا نشانه‌شناسانۀ نمادها کاری ندارند، دست‌کم تلفیق شخصیت‌های غربی و شرقی در این نقاشی‌ها نکته‌ای تأمل‌برانگیز را به‌چشم می‌آورد: در بررسی شخصیت‌های غربی، قهرمان‌ها اغلبْ شخصیت‌هایی خیال‌انگیزند که اَبَرانسان، نامیرا، قوی، شاد، مصمم، بااراده تخیل و تصویر می‌شوند، اما در شخصیت‌های شرقی همه‌چیز برعکس است! قهرمان‌ها انسان‌هایی واقعی‌اند با ضعف‌ها، تردیدها، رنج‌ها و غم‌ها و روایت‌های شخصی و نادیده‌گرفته‌شده.
نگاهی به چند مورد از تصویر قهرمان در هنرهای تجسمی معاصر ایران (بخش اول)
قهرمان کیست/ چیست؟ نمایش «تیپ» و بررسی «شخصیت» دو مؤلفۀ مهم و اثرگذار در بازسازی و بازنمایی سیمای یک کاراکتر (در ادبیات، سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی) است. «تیپ» به مجموعه مؤلفه‌های مشترک بین افراد یک «قوم، صنف، دسته و گروه» می‌پردازد، اما شخصیتْ مجموعۀ مؤلفه‌های منحصربه‌فرد یک نفر از میان آن قوم، صنف، دسته و گروه است. بنابراین، اگرچه تیپ می‌تواند ظاهر، رفتار عمومی، پوشش و خلق‌وخوی یک قوم، صنف، دسته و گروه را بنمایاند، اما شخصیتْ وجه متمایزکنندۀ افراد آن قوم، صنف، دسته و گروه از یکدیگر است.