اولین نشانههای تغییر رویکرد در نزاعهای جهانی که به جنگ سرد انجامید را میتوان پیش از ظهور شوروی و در آخرین سالهای روسیۀ تزاری در جهان دید. هنگامیکه ویلیام مورگان شوستر آمریکایی، در اردیبهشت ۱۲۹۰ خورشیدی، به درخواست دولت ایران جهت سر و سامان دادن به امور مالی در سمت ریاست کل خزانهداری حضور یافت، با مخالفت و اولتیماتوم چندبارۀ روسها و توصیههای دولت انگلیس مواجه شد و سرانجام با فشارهای سیاسی و نظامی بر دولت وقت، پس از هشت ماه، شوستر ایران را ترک کرد. پیشتر از آن و در ۳۱ اوت ۱۹۰۷، انگلیس و روسیه، برای حفظ تعادل در جهت پایداری منافع خود در منطقه، پیمان ۱۹۰۷ را در سنپترزبورگ امضا کردند.۱
بعدها با انقلاب بلشویکی، کمونیسم برای جهان غرب به بارزترین عنصر رویارویی ایدئولوژیک تبدیل شده بود. در نگاه اول، درگیری ایدئولوژیک بین قدرتهای بزرگ جهانی علت آغاز رویارویی بلوکها بود، اما در حقیقت علت اصلی چیزی جز سلطۀ قدرت و گرهخوردن آن با مسائل ژئوپلیتیک نبود؛ در واقع، جنگ سرد تنها برچسبی بر اوضاع و تنشهای ژئوپلیتیک بین دو قدرت هستهای بود.
شوروی اولین کلاهک اتمی خود را در سال ۱۹۴۹ منفجر کرد و به انحصار آمریکا در ساخت بمب اتم پایان داد، پس تهدید به جنگ هستهای مستحکمتر شد. در طول جنگ سرد، دو طرفْ درگیر معضلات سیاسی، جاسوسی و درگیریهای منطقهای موسوم به «جنگهای نیابتی» شدند و از رویارویی مستقیم نظامی در اروپا اجتناب کردند.
ناتو در سال ۱۹۵۲ گسترش یافت، سپس یونان و ترکیه را هم بهعنوان عضو پذیرفت و سرانجام پذیرش آلمانغربی در سال ۱۹۵۵ سبب شد که اتحاد جماهیر شوروی پیمان ورشو را با همتایان و متحدان خود ایجاد کند.
در این دوران، نهتنها ادبیات سیاسی شد، بلکه بهنظر میرسد گاهی اوقات حتی دیگر جریانات و ابتکارات موازی حوزۀ فرهنگ آمریكا و اتحاد جماهیر شوروی را نیز پشت سرگذاشت؛ بهعنوان مثال، کتابهای جرج اورول، که در ایالتهای پیمان ورشو ممنوع شده بود، در جنگ ایدئولوژیها به سلاحی برای طرف مقابل تبدیل شد. در موردی، سی. آی. ای. دست به چاپ نسخههای سبُک از مزرعۀ حیوانات زد تا توسط بالون به شرق اروپا فرستاده شوند.
اورول، که به نقد «بیعدالتی اجتماعی» در آثارش شهره است، منشأ بهکاربردن اصطلاح «جنگ سرد» در این نزاع است. او اولینبار در مقالهای با عنوان «شما و بمب اتمی»، که در سال ۱۹۴۵ نوشت، از این اصطلاح استفاده کرد. در این مقاله، او ضمن ابراز نگرانی از زندگی در جهانی كه زیر سایۀ نابودی سلاحهای هستهای قرار دارد پیشبینی کرد که نیمۀ دوم قرن بیستم بهعنوان «عصر اضطراب هستهای» شناخته خواهد شد.
پس از این، اصطلاح «جنگ سرد» را نویسندگان و روزنامهنگاران بارها بهکار بردند. هربرت بایارد سوپ (برندۀ سه دوره جایزۀ پولیتزر) در سال ۱۹۴۷ و در نوشتن متن سخنرانی برای برنارد باروک، مشاور رئیسجمهور ایالات متحده، از همین اصطلاح استفاده کرد: «فریب نخوریم: امروز در میانۀ یک جنگ سرد قرار داریم.» بعد از این سخنرانی، اصطلاح «جنگ سرد» توسط روزنامهها و مجلات آمریكایی بهعنوان توصیفی مناسب از رابطۀ میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی مورد استقبال قرار گرفت. این اصطلاح مناسب به نظر میآمد، چراکه هیچ درگیری نظامی مستقیمی بین دو ملت وجود نداشت. استفادۀ والتر لیپمن، روزنامهنگار و نویسندۀ آمریکایی، از این اصطلاح نیز در رواجش بسیار مؤثر بوده است.
مفهوم «ما» در مقابل «آنها» در داستانهای رئالیسم سوسیالیستی و نیز ترس و سوءظن در رمانهای غربی بهعنوان مضمون بسیاری از رمانها، بهخصوص رمانهای جاسوسی، بدل شد و آنتاگونیستساختن از دیگری در انبوه محصولات فرهنگی و تبلیغات رواج یافت و به درك متقابل ملتها از هم انجامید.
برای بهچالشکشیدن دیدگاههای سیاسی و اجتماعی رایج در طول دوران جنگ سرد بهتر است دریابیم که سینما، تلویزیون، رمانها، نمایشها و محصولات فرهنگی پس از پایان درگیری چگونه با موضوع جنگ سرد برخورد کردهاند. اکنون و سیسال پس از سقوط دیوار برلین، بهنظر میرسد زمان آن رسیده که در مورد آنچه واژۀ «جنگ سرد» برای مردم تداعی میکند و نیز نقشی که رسانههای جمعی طرفهای درگیر در جعل یا اغراق این معانی بازی کردهاند تأمل کنیم.
*
در این یک سال سختی که با طبل کنارتان بودیم، کوشیدیم گذشتۀ نزدیکمان را مرور کنیم، شبیه یک گنجیاب آماتور که در ساحل دنبال خردهریزها میگردد تا شاید چیز باارزشی بینشان پیدا کند. روزهای سخت بهترین وقت برای خودافزایی است و امیدواریم دانشاندوزی و بازبینی تاریخی این روزها در ایام خوش آینده به کارمان بیاید. نوروزتان پیروز.
۱. مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمۀ حسن افشار، تهران: ماهی، ۱۳۹۸، صص۲۳-۲۸ و ۵۱-۵۴.