بایگانی تئاتر
تئاتر متأثر از گرایشات اهالی‌اش در بین سال‌های 1324 تا 1357
تئاتر دهه‌های ۲۰ و ۳۰ چه جریان تأثیرگذاری داشت؟ در این مورد، نخست و خیلی خلاصه، بهتر است نگاهی به جریان سیاسی و تئاتری دورۀ رضاشاه داشته باشیم؛ یعنی فراموش نکنیم تئاتر غربی پس از انقلاب مشروطه و زمانی که در ایران معرفی شد مورد توجه قرار گرفت و علاقه‌مندان به تئاتر توجه بیشتری به تاریخ و گذشتۀ این سرزمین داشتند و برخی دوستداران این هنر کوشیدند تا از آن بهره بگیرند که نمونه‌های بسیاری از آنها داریم: مثل آثار «رضا کمال شهرزاد» و بسیاری دیگر.
شکل‌گیری نمایشنامه‌نویسی متعهد در ایران
زمینۀ تاریخی و سیاسی: کودتای ۲۸ مرداد و برقراریِ سیاست سرکوب کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که با حمایت، برنامه‌ریزی و اجرای سازمان سیا و ام آی-60 با همکاری دولتمردان و نظامیان وفادار به محمدرضاشاه پهلوی انجام شد، باعث سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق شد. کودتا در عین بی‌تفاوتی حزب توده، مذهبیون و دیگر گروه‌ها انجام شد. «غلبۀ کودتا در واقع نشانۀ فقدان آمادگی احزاب و نیروهای رزمنده در جامعه بود.
تجربهٔ زیست و کار در ایران
ترجمه : محمد سروی‌زرگر
دلایل فراوانی دال بر اینکه تئاتر یکی از مصنوعات هنری ایرانیان باشد در دست است. حیات و تخیلات آنان به‌حدی غنی است که مبنای این فُرم هنری باشد. هیچ جشن عروسی‌ای در ایران نمی‌توان سراغ گرفت که نمایش‌پردازان به‌صورت فی‌البداهه از توانایی‌های خارق‌العاده‌شان در خنداندن حاضران استفاده نکنند. همین در آئین‌های محرم نیز دیده می‌شود که در آن هر سال تعزیه‌خوانان و حاضران در قالب نمایشی تراژیک سوگواری می‌کنند.
نمایندگان حزبی و نمایندگان واقعی
آیا مطابق با تقسیم‌بندی‌هایی که در دوران جنگ سرد صورت گرفت، تئاتر چپ در ایران وجود داشت؟ به این سؤال در دو سطح می‌توان پاسخ گفت؛ در سطح اول می‌توان به تئاتر چپ رسمی، وابسته به حزب توده، اشاره کرد و در سطح دوم به نویسندگان و کارگردانانی که مستقل از حزب و نگرش رسمی آن به کار خویش مشغول هستند. در سطح اول، که در تاریخ‌نگاری تئاتر ایران بارها بدان پرداخته شده است، شروع تئاتر چپ را مقارن با آغاز فعالیت‌های عبدالحسین نوشین می‌داند که خود از اعضای حزب توده بود و به‌نوعی یکی از پایه‌گذاران تئاتر به معنای مدرن و امروزی آن در ایران محسوب می‌شود.
نگاهی به تئاتر ایران در دوران جنگ سرد (۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲)
در این نوشتهٔ کوتاه اراده‌ای برای بازکردن وقایع متعدد تئاتر ایران نیست، اراده‌ای هم برای بازتعریف روایت‌هایی که این سال‌ها مدام تعریف و تبدیل به حافظهٔ جمعی تئاتر شده‌اند نیست. قصد و هدف اصلی ارائهٔ یک صورت‌بندی از روند تئاتر ایران و سنگینی بار بر جنبهٔ اجتماعی است. جزء را اگر بخشی از کُل بخوانیم، نمی‌توانیم در تلاطم‌های جهانی قرار بگیریم و خود را جدا از جهان بدانیم؛ چنانچه رخداد اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم، نشان از پُر اهمیت بودن منطقه دارد. ایران شاید به اندازهٔ کوبا نقش مستقیم در جنگ سرد بازی نمی‌کرد، ولی نقش کشورِ بی‌اهمیت را هم در نقشهٔ جنگ سرد نداشته است.
۱۳۲۵-۱۳۵۷ / ۱۹۴۶-۱۹۷۹
سرگذشت تأثیر جنگ سرد بر تئاتر ایران را می‌باید از سال ۱۹۴۶/۱۳۲۵ آغاز کرد. قبل از آن و در طول ایام جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، گروه‌‎های مختلف تئاتری از کشورهای اروپایی، آمریکا و شوروی در ایران حضور یافته و نمایشنامه‎‌های متعددی را به‌صحنه بردند. از آن میان می‌‎توان به گروه تئاتری جمهوری آذربایجان در سال ۱۳۲۳ ۱ و گروه هنرمندان تاجیکستان در سال ۱۳۲۱ ۲ اشاره کرد. هم‌زمان در فهرست برنامۀ صدای انگلستان، که به‌طور منظم از طریق رادیو تهران پخش می‎‌شد، نیز برنامه‎‌های تئاتری وجود داشت که از‌آن‌جمله می‎‌توان به برنامۀ نمایشنامه‎‌های سیار اشاره کرد.
موردپژوهی «بالۀ شهرزاد»
ترجمه : محمد سروی‌زرگر
بالۀ «شهرزاد» مجلل‌ترین و پرشکوه‌ترین نمادِ پیروزی و استیلای ایدۀ فصل‌های دیاگلیف بود که کُل فرهنگ اروپایی _ از ایدئولوژی تا مُد، از لباس‌های پُل پوآره تا جواهرات لالیک یا کارتیه و عطرهای گورلن _ را در سال‌های بین دو جنگ جهانی تحت تأثیر خود قرار داد. بالۀ روس در اوج شکوه و محبوبیت خود در پاریس، لندن و سایر پایتخت‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی بر روی صحنه رفت و این در حالی بود که در موطن خودشان، یعنی سن‌پترزبورگ، نادیده انگاشته می‌شد و حتی بایکوت شده بود.