بایگانی سینما
تولد قهرمان از دوربین (بخش اول)
در بیست‌ودوم مارس ۱۸۹۵، برادران لومیِر[1] اولین فیلم را اکران کردند. لومیرها، بی‌آنکه بدانند، اولین قهرمانان تاریخ سینما را معرفی کردند که تا به امروز حیاتشان بر پردهٔ نقره‌ای ادامه یافته است و تکثیر مدام آن‌ها دیگر مهارناشدنی می‌نماید. قهرمان‌های لومیرها را می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد!
نگاهی به نوروز در فیلم‌های همسایگان شمالی و ایران
جغرافیای عید نوروز در پنجاه سال اول سینما چندان وسیع نبود: جغرافیایی پر از افت‌وخیزهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، که بی‌شک بر روایت‌های مختلف سینمایی از جشن نوروز هم تأثیر مستقیم داشته است. چه کشورهایی که در همسایگی ما زیر پرچم داس و چکش روزگار می‌گذراندند و چه کشورهایی که کمی دورتر از پهنهٔ داس و چکش قرار داشتند، ولی برای به‌تصویر کشیدن نوروز بر پردهٔ نقره‌ای با مسائل و مصائب خودشان مواجه بودند. صدالبته سینمای ایران هم از این افت‌وخیزهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بی‌نصیب نبود و نمانده است! آمدن بهار و نوروز، این جشن کهن، گاه بهانه‌ای می‌شد برای اکران فیلمی خاص در رابطه با خود نوروز. و گاهی هم، با نو شدن سال، اکران فیلم‌هایی شروع می‌شد که احتمال می‌رفت فروش بیشتری در تعطیلات نوروزی داشته باشند. هرچند که، در ایران، حالت دوم بیشتر اتفاق افتاده و این جریان با افت‌وخیز زیاد و گاهی حتی با نفس‌های به‌شماره‌افتادهٔ سینما ادامه داشته و گویا هنوز هم چنین است.
نگاهی اجمالی به سینما و موسیقی ایران در دوران جنگ سرد
در سال ۲۰۰۷، فیلم‌ساز آلبانیایی، بسنیک بیشا، کمدی بی‌نظیر خود مائو تسه تونگ را عرضه کرد. این کمدی حکایت مرد کولی‌ای را در جمهوری سوسیالیستی خلق آلبانی روایت می‌کند که در کوران جنگ سرد و تقابل دو قدرت کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری خلق چین در شهری دورافتاده و کوچک به‌هنگام تولد نهمین فرزندش نام رهبر کاریزماتیک چین یعنی «مائو تسه تونگ» را برای او برمی‌گزیند که رشته‌ای از حوادث تراژیکمیک را رقم می‌زند.
بیداری بعد از خواب بزرگ
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، با آغاز جنگ سرد بین شرق و غرب، رقابت بین کشورهای غربی و دولت شوروی برای نفوذ در جوامع کشورهای تابعه و تحت سلطه شدت بیشتری گرفت. یکی از عرصه‌ها و زمینه‌های این رقابت عرصۀ فرهنگ، به‌ویژه سینما، بود؛ هرچند این کشمکش و رقابت خیلی پیش از آغاز جنگ سرد و حتی پیش از جنگ جهانی دوم شروع شده بود. تنها نفت ایران نبود که روسیه و کشورهای غربی، همواره به‌عنوان منبعی ارزشمند و سودآور، چشم طمع به آن دوخته و در رقابتی تنگاتنگ برای گسترش نفوذ خود در حوزه‌های نفتی ایران و گرفتن سهم و امتیازات نفتی بیشتر از ایران بودند،
حوالی دهه‌های 20 و 30 خورشیدی
سینمای مستند دهه‌های ۲۰ و ۳۰ دارای چه خصلت‌هایی‌ است و توسط چه کسانی شکل می‌گیرد؟ از آنجایی که سینمای مستند ارتباط مستقیمی با فرهنگ و تاریخ جامعه دارد و یا گزارشی خبری ا‌ست، بازنمایی چه چیزی از ایران در این مستندها صورت گرفته است؟ دهۀ 20 دوران تأمین زیرساخت‌های سینمای ایران بود. در این دهه، مردمان شهرها، با انبوهی فیلم مستند مواجه شدند و البته جز اندکی مستند در این دوره ساخته نشد.
دوبله در فیلم‌های خبری
تبلیغات سیاسی از طریق سینما در ایران از طرف قدرت‌های بزرگی که تمایل به دخالت و نفوذ در ایران داشتند سابقۀ دیرینه‌ای داشت. تقریباً از همان سال‌های آغازین تأسیس و فعالیت سینماها در ایران، نفوذ تبلیغاتی و سیاسی از طریق سینما و فیلم‌های خبری تبلیغاتی در دستور کار کشورهایی نظیر شوروی، آلمان و انگلستان قرار گرفت. فیلم‌های تبلیغاتی در سال‌های ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و پس از آن از طریق وزارت دربار و مجاری دولتی در اختیار سینماها قرار می‌گرفت. در زمان رضاشاه، شرکت «فوکس قرن بیستم» در ایران نمایندگی دایر کرد و در سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ سفارتخانه‌ها به توزیع فیلم مبادرت کردند
نسبت‌های جنگ سرد و سینمای روشنفکری قبل از انقلاب
سینمای ایران در تمام دوره‌هایش تابع قدرت‌های حاکم یا سیاست‌های حکومتی، که بر جامعۀ ایران طی دوره‌های مختلف سیاسی و اجتماعی هشت دهۀ اخیر سایه انداخته‌اند، بوده است. این تابعیت صرفاً به معنای تبعیت از قوانین سیاسی موجود در هر دوره نیست، بلکه در سینمای روشنفکری و مستقل نیز در ادوار مختلف تاریخ سینمای ایران فیلم‌سازهایی ظهور کردند که در موضع نقد وضعیت موجود در هر دوره به ساخت آثار سینمایی روی آوردند و چون خود را در نسبت‌های معینی با وضعیت سیاسی و اجتماعی موجود دیدند و متناسب با آن آثار سینمایی خودشان را خلق کردند، در تابعی از وضعیت موجود قرار گرفتند
نگاهی به تاریخ سینما
سینمای ایران همواره عرصۀ نزاع میان چپ و راست بوده است و این صرفاً محدود به دوران مرسوم به جنگ سرد نمی‌شود. یادداشت کنونی نزاع میان این نیروها را در سه پرده بازخوانی می‌کند: نزاع نیروهای حامی روس و انگلیس، در لحظۀ پیدایش سینمای ایران؛ نزاع سینمای حامی آمریکا و شوروی، در دوران جنگ سرد؛ و در نهایت، تداوم الگوهای بازنمایی سینمایی مرتبط با جنگ سرد در هزارۀ جدید ذیل عنوان «عصر جنگ گرم». دو استدلال اصلی این یادداشت از دل این تداوم تاریخی در بازنمایی سینمایی بازیگران مهم عرصۀ روابط بین‌الملل برمی‌خیزند
تجلی جدال جهان دوقطبی شرق و غرب در فیلم‌های فارسی تاریخ سینمای ایران
در سال‌های ابتدایی سینمای ایران، خبری از دعوای شرق و غرب نیست؛ چراکه هنوز جنگ عالم‌گیر دوم شروع نشده تا مرزهای جدیدْ جهان را به پشت پرده‌های آهنین و بیرون آن تقسیم کند که یکی نماد کمونیسم یا ادعای جامعۀ بی‌طبقه باشد و دیگری مُبلّغِ حرصِ به پیشرفت از طریق ثروت‌اندوزی و لذت مصرف! اما از همان ابتدای تاریخ سینمای داستانی ایران، این واقعیت که فروش در گیشه ضامن دوام و بقای کار فیلم‌ساز است خود را به سینمای ایران هم تحمیل می‌کند و فیلم دختر لُر (اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، ۱۳۱۱)۱ به‌عنوان اولین فیلم ناطق سینمای ایران به فروش خیلی بهتری دست پیدا می‌کند تا حاجی‌آقا آکتور سینما (آوانس اوگانیانس، ۱۳۱۱).
با تمرکز بر دهه‌های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی
سینمای ایران در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ چه تفاوت‌هایی با دهه‌های قبلی و بعدی خود دارد؟ دورۀ دوم سینمای ایران در ۱۳۱۶ متوقف شده بود. این فاصله دورۀ تأمین زیرساخت‌های اقتصادی، تجهیزاتی و روانی برای آغاز سومین دورۀ سینمای ایران و پایداری طولانی‌مدت آن است. بنابراین وقتی در سال ۱۳۲۷ نخستین فیلم‌ها روانۀ بازار شد، فعالیتی تجربی یا خودآموزی محسوب گردید. طوفان زندگی، زندانی امیر و واریتۀ بهاری در آتش‌سوزیِ پارس‌فیلم از بین رفتند، بنابراین اطلاعات تاریخ سینمایی ما دربارۀ آنها بیشتر شفاهی و یا از طریق جستجو در مطبوعات و منتقدان اولیه مثل طغرل افشار و حسن شیروانی یا کتابی است که از مصاحبه با تقی ظهوری در آلمان چاپ شد.