بایگانی قهرمان
پارادایم‌های بازنمایی شهر در سینمای پیش از انقلاب
صحنه‌ای را تصور کنید که در آن، در شبی بارانی، مردی با بارانی و کلاه، در کوچه‌ای تاریک و به‌نسبت کثیف به خانه‌ای می‌رسد؛ به‌آرامی این‌سو‌ و آن‌سو را نگاه می‌کند و با کلیدش، قفل دَر را باز می‌کند و آهسته به طبقۀ چندم خانه می‌رود. وقتی وارد اتاق می‌شود، به شکل نامنتظره‌ای، زنی را می‌بیند که بر روی کاناپه جا خوش کرده، سیگاری روشن در دست دارد و با بی‌قیدی، قوطی سیگارهایش را به سمت مرد گرفته و به او تعارف می‌کند. این صحنه نمونه‌ای است که احتمالاً بارها آن را در سینمای موسوم به « فیلم نوآر» دیده‌اید. آن را دوباره در ذهنتان مرور کنید و این‌بار فضایی را تصور کنید که در آن، این کنش‌ها اتفاق می‌افتد، دشتی سوزان یا روستایی سبز و باران‌خورده. احتمالاً با سه موقعیت معنایی مختلف با تأثیرگذاری‌های متفاوت روبه‌رو خواهید شد. درواقع هربار مکانْ چیزی یا «مازادی» را به فضای زیست و کنش قهرمانان فیلم افزوده است؛ به عبارت دیگر، فضا، نه به مانند بستری خنثی برای محتوای کنش انسانی، که موجودیت پویایی است، بلکه با کنش قهرمان یا ضدقهرمان فیلم واردِ شکلی از ارتباط دیالکتیکی شده و همواره به‌صورت مازادی، در فضای سینمایی حضور خواهد داشت.
نگاهی به بروز قهرمانی در شهرسازی تاریخی ایران
آقای سعیدنیا، وقتی کتاب بنیان‌های شهر و شهرسازی ایران را می‌خواندم، در همان ابتدا، به نکتۀ بسیار جالبی برخوردم که در کتاب‌های تاریخ شهرسازی‌ یا معماری‌ کمتر به آن توجه شده و شما به‌درستی به آن اشاره کرده بودید. شما به جای تمرکز بر ریشه‌های تمدن ایرانی درحاشیۀ خلیج فارس و شروع تاریخ با پیشینۀ تمدن‌های بومی نجد ایران و تمدن مادی و پارسی، به آن سوی نجد ایران یعنی به ماوراءالنهر و ردیابی این امر در متون کهن ایرانی چون اوستا و دیگر متون زردشتی اشاره کرده‌اید.
نگاهی به منظرۀ جهانِ خیالِ بهجت صدر
بهجت صدر در دوره‌هایی از زندگی هنری‌اش، با آثار انتزاعی‌ای که خلق کرد برخلاف گفتمانی گام برداشت که بر زنانِ پیشروی هنرِ مدرنِ ایران مسلط بود. او با پیش‌گامی در مواردی که در ادامه می‌آید محورهای هنر منحصر‌به‌فرد خود را پایه‌ریزی کرد: ترکیب‌بندی، استفادۀ معنادار از رنگ‌های تیره، تکنیک‌های اجرایی خلاقانه و متفاوت (ضرب قلم، گذاشتن و برداشتن رنگ) و به کار گرفتن بسترهای مادی که در مضمون اثر می‌گذارند. به مدد همین محورها می‌توان در هنر آبستره، بهجت صدر را هنرمندی در جایگاهی «قهرمانی» به شمار آورد.
مکان، دستگاه حافظه و شکل‌گیری قهرمان صحنۀ نمایش
هر نمایش‌نامه‌نویس پیش از مرحلۀ نگارش، مرحلۀ اتودها، دست‌نویس‌ها و دیاگرام‌ها، یکی از تصمیم‌هایی که می‌گیرد انتخاب مکان نمایشی‌ است، جایی که مهد و بستر کنش‌هاست و با استفاده از تمهیدات نمایشی، به‌ویژه طراحی صحنه، در سالن اجرا و روی صحنۀ نمایش شکل می‌گیرد. تفاهم ناگفته‌ای بین مخاطب و اصحاب اجرا برقرار است که مخاطب آنچه را می‌بیند، با علم به ماهیت مکانی که در آن حضور دارد، باور کند و بداند که از نظرگاه و زاویه‌ای ثابت می‌تواند نظاره‌گر آن باشد و اجرا هم طوری شکل بگیرد و روی صحنه بنشیند که مخاطب بیشترین دریافت را داشته باشد یا ارتباطش را با روایت قطع نکند.
تأثیر پاریس بر شخصیت‌های بالزاک، هوگو و فلوبر
ترجمه : شایان عسگری
«پاریس همواره شما را تغذیه می‌کند»، این گفته از آلفرد کاپوس، روزنامه‌نگار و نویسندۀ مشهور اواخر قرن نوزدهم است که ابتدا به پاریس آمده بود تا در رشتۀ حقوق تحصیل کند و سرانجام تصمیم گرفت تا‌ نمایش و ادبیات را دنبال کرده و مانند اوژن دو راستینیاک، قهرمان معروف کمدی انسانیِ بالزاک، به رده‌های بالای جامعه صعود کند. پاریس از طریق تئاتر، رمان و شعر، در طول اعصار به موجودی دست‌نیافتنی بدل شده است، هم نمادی از رؤیاهای شوکت و ثروت و هم نمادی از رستگاری شده است؛ به عبارت دیگر، پایتخت هر آنچه که ممکن است.
بررسی مقابلهای سفرِِ قهرمانی گیلگمش (بخش دوم)
ترجمه : علیرضا خزایی
[دیگر احتمالِ مفروض آن است که] شاید به‌واسطۀ [تبادلات دانشی یا فرهنگی]، بعضی آگاهی‌ها دربارۀ قطبِ [شمال] به فرهنگ میان‌رودانی راه یافته باشد. ممکن است که ملاحظات مذکور چندان با حماسۀ گیلگمش پیوند نیابند. تنها می‌توان چنان نتیجه گرفت، که محتملاً [مطابق مندرجات به‌دست‌آمده از ستون پنجمِ لوح نهم]، مسیر مذکور را در ظلام پیموده است، به آن شَوَند که خورشید را طلوعی نبوده یا دست‌کم تا آن لحظه به کوه مَشو نرسیده است، نه از آن حیث که خورشید را در جهانِ زیرین یا بسیار دور بپنداریم.
میانۀ جهان و عرصۀ قهرمانی کیان و پلان ایرانی
جهان ایرانی چگونه است؟ شاید بهتر باشد این‌گونه پرسشم را طرح کنم، ایرانیان کهن جهان را چگونه می‌دیدند؟ جهان برایشان به چه شکلی بوده است؟ سپس باید پرسید میهن خود را در کجای این جهان می‌دانستند و برایش چه ارزش و اعتباری قائل بوده‌اند؟ این ارزش و اعتبار را به میهنشان چگونه نشان می‌دادند؟ آیا ایزدان، پادشاهان و پهلوانان ایرانی به‌مثابۀ قهرمانان نقشی در این ارزش‌گذاری داشته‌اند؟ یا شاید این قهرمانان‌اند که ارزش و اعتبار خود را از میهنشان کسب می‌کنند؟ یا شاید امری دوسویه و همراه با کنشی همزمان از ارزش‌گذاری و ارزش‌پذیری بوده است؟‌
ورتوف، کِمِنی و روتمن، قهرمان‌سازان بزرگ سمفونی شهری
سال ۱۹۰۸، زمستان سرد و سنگین در مسکو، تنها سیزده سال از اکران اولین فیلم تاریخ سینما در فرانسه گذشته بود که مردم در مسکو توانستند شهر خودشان را بر پرده تماشا کنند و مسکو تبدیل به یکی از اولین شهرهایی شد که در کسوت قهرمان بر پردۀ نقره‌ای جان گرفت. هفت دقیقه و ۲۹ ثانیه مسکو بر پرده ظاهر شد و ۲۱ سال، یکی از بهترین مستندهای تاریخ سینما به‌دست ژیگا ورتوف ساخته و اکران شد. این‌بار اما به‌غیر از مسکو، کی‌یف، اودسا و خارکوف هم بر پرده جان گرفتند و برای همیشه، به قهرمانی ماندگار در تاریخ سینما تبدیل شدند.
مروری بر فضاسازی فیلم‌نامه و نقش آن در پرورش قهرمان
بخش دوم این گفت‌وگو دربارۀ فضاسازی قهرمان است. پرسش نخست این است که آیا فضاسازی در فیلم‌نامه، جهان قهرمان را در بر می‌گیرد، جهانی که فیلم‌نامه در آن نوشته می‌شود یا فضاسازی اتفاق‌هایی است که برای قهرمان رخ می‌دهد؟ این فضاسازی چگونه باعث می‌شود قهرمان تصمیم بگیرد و پس از آن، سفر قهرمانی‌اش را آغاز کند؟
تحلیل نشانه‌ـ‌معناشناسی مجموعه‌عکس بحران کرونا اثر مرتضی نیکوبذل
در دنیای امروز، عکس و تصویر اهمیت زیادی یافته‌اند؛ درواقع تصاویر ما را احاطه کرده‌اند. این‌ها تصاویر یا آگهی‌های تبلیغاتی‌ یا عکس‌هایی هستند که هر روز در موقعیت‌های مختلف به‌دست افرادی که هنرمند هم نیستند گرفته می‌شود و در شبکه‌های اجتماعی مختلف انتشار می‌یابند. یکی از این موقعیت‌ها «بحران» است که در آن، شرایطی به وجود می‌آید که نظم زندگیِ فردی یا اجتماعی مختل شده و آشفتگی‌هایی پدید می‌آید و به‌طور ناگهانی، تغییراتی رخ می‌دهد که سامان دادن به آن‌ها دشوار به نظر می‌رسد. بشر همواره با انواع بحران‌ها روبه‌رو بوده است، بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله و ...، جنگ، بیماری و سایر بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. یکی از بحران‌هایی که در سال‌های گذشته، به‌طور شدید، با آن روبه‌رو شدیم و اکنون هنوز آثار آن باقی مانده است بیماری کروناست. شیوع بیماری کرونا در کشورهای مختلف، یک رویداد غیرمنتظره و شوم محسوب می‌شود. این بیماری در زمان شیوعش، به‌صورت نشانه‌ای گاه نمایه‌ای و گاه نمادین، نظام زندگی عادی را برهم زد و برحسب فرهنگ‌های مختلف، معناهای متفاوتی به وجود آورد. با این بیماری خطرناک و تهدید‌کننده، هر شخصی به کنجی خزید و زندگی جدیدی را با فاصله‌گذاری از دیگران تجربه کرد. در این میان، هنر متعهد می‌تواند این بحران‌ها را ثبت، تحلیل و بررسی کند. عکاسی یکی از این حوزه‌های هنری است.