جواد حسنجانی
آناتول فرانس از یک تابلوی نقاشی، درست چهار سال پس از انقلاب فرانسه، در رمانی که وقایع آن در سال ۱۸۰۳ میگذرد تصویر میدهد؛ تصویری که در انقلابهای فراوانی سراغگرفتنی است. در این رمان، آن کشمکش آشنا مابین هنر و صحنۀ سیاست را یکبار دیگر بازمییابیم. اما انقلاب ۱۳۵۷ نیز با صدای معترضان، خشونت، خیابانهای شلوغ، رهبران مصمم ، گروهها، کشتهها، جوخهها و رادیکالها همراه است. نقاشی میان این دگرگونی سیاسی قرار دارد، اما نقاشی با فکر انقلاب چه کار کرد؟ نسبت نقاشی با پیرامون و در این انقلاب سیاسی چه بود؟ چه موضعی داشت؟ در ادامۀ این «جستار» ابتدا کندوکاوی در چپ، بهعنوان گفتار غالب سیاسی و فرهنگی انقلاب، میکنیم و با برشمردن جریانهای فکری و زیباییشناختی چپ، یعنی جریان رئالیسم سوسیالیستی و هنر متعهد، به سراغ نفوذ چپ، نقاشی نوگرای ایران و انقلاب خواهیم رفت.